سعدي

سعدي

برخی اشعار

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی                  که به دوستان یک‌دل، سر دست برفشانی

نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو                 که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی

دل عارفان ببردند و قرار پارسایان                             همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی

نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم                 همه بر سر زبانند و تو در میان جانی

مده ای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم                     تو میان ما ندانی، که چه می‌رود نهانی

دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد                   نه به وصل می‌رسانی، نه به قتل می‌رهانی

 

به‌جهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست                عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست

به غنیمت شمر ای دوست، دم عیسی صبح              تا دل مرده مگر زنده کنی، کاین دم از اوست

نه فلک راست مسلم، نه ملک را حاصل                    آنچه در سرّ سویدای بنی‌آدم از اوست

به حلاوت بخورم زهر، که شاهد ساقیست                 به ارادت ببرم زخم، که درمان هم از اوست

زخم خونینم اگر به نشود، به باشد                           خنک آن زخم، که هر لحظه مرا مرهم از اوست

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟                        ساقیا، باده بده شادی آن، کاین غم از اوست

پادشاهی و گدایی، بر ما یکسان است                     چو بر این در، همه را پشت عبادت خم از اوست

سعدیا، گر بکَند سیل فنا خانهٔ عمر                           دل قوی دار، که بنیاد بقا محکم از اوست

شعر بنی‌آدم

شعر «بنی‌آدم» سعدی بسیار مشهور است و در پیام فارسی که در مجموعه پیام‌های فضاپیمای ویجر برای فضاهای دوردست فرستاده شده‌است این شعر به عنوان پیام برگزیده شده‌است. (شنیدن پیام فارسی برای ساکنان فضا از وب‌گاه ویجر، ناسا.) باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده نیز در پیام نوروزی سال ۲۰۰۹ این بیت از سعدی را قرائت کرد.

بنی آدم اعضای یکدیگرند                      که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی بدرد آورد روزگار                     دگر عضوها را نماند قرار

و دبیرکل سازمان یونسکو در سخنرانی خود این شعر را برای حضار خواند. اشعار سعدی همچنین در فرشی که از سوی دولت ایران در سال ۲۰۰۵ به فراخور سال رسمی سازمان ملل برای گفت‌وگو میان تمدن‌ها به سازمان ملل اهدا شد بافته شده‌است. این فرش برخلاف عادت سازمان ملل که هدایا را به نمایش نمی‌گذارددر محل مناسبی در سازمان ملل آویزان شد که کارشناسان می‌گویند این اقدام «به علت غیرممکن بودن مقاومت در برابر شعر سعدی» بوده‌است.

این شعر همچنین بر سردر تالار ملل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک و نیز یونسکو نقش بسته‌است. ولی در مورد درست بودن این مطلب تردیدهایی نیز وجود دارد. از جمله، موسس مرکز سعدی‌شناسی وجود هر گونه لوح و یا سردری را با این اشعار از سعدی در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، رد می‌کند و معتقد است: «متاسفانه الان طوری شده که اگر این حرف را بزنیم، هیچ‌کس باور نمی‌کند و مردم واقعاً فکر می‌کنند شعر سعدی در سردر سازمان ملل متحد نوشته شده‌است حال آنکه نه سردری و نه تابلویی با اشعار سعدی در سازمان ملل وجود ندارد.»

چاپ مصرع اول این شعر بر روی اسکناس‌های یکصد هزار ریالی در سال ۱۳۸۹، موجب واکنش‌های رسانه‌ای گردید و روایت صحیح این بیت، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام شد.

در وصف سعدی

آنچه سعدی در مورد خویش می‌سراید

در بارگاه خاطر سعدی خرام اگر                                 خواهی ز پادشاه سخن داد شاعری

هفت کشور نمی‌کنند امروز                                      بی مقالات سعدی انجمنی

من‌آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت                 هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم

هر متاعی ز مخزنی خیزد                                        شکر از مصر و سعدی از شیراز

منم امروز و تو انگشت‌نمای همه خلق                        من به شیرین سخنی و تو به خوبی مشهور

اگر شربتی بایدت سودمند                                       ز سعدی ستان تلخداروی پند

بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس                          حد همین است سخندانی و زیبایی را

سعدی اندازه ندارد که په شیرین سخنی                    باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند

خانه زندان است و تنهایی ضلال                                هرکه چون سعدی گلستانیش نیست

درین معنی سخن باید که جز سعدی نیاراید                که هرچ از جان برون آید نشیند لاجرم بر دل

هنر بیار و زبان‏آوری مکن سعدی                                چه حاجت است بگوید شکر که شیرینم

قلم است این به دست سعدی دُر                              یا هزار آستین دُرّ دَری

دعای سعدی اگر بشنوی زیان نکنی                          که یحتمل که اجابت بود دعایی را

ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید                          هزار سال پس از مرگ او گرش بویی

دیگران در وصف سعدی

  • مجد همگر:

از سعدی مشهور سخن شعر روان جوی                    کاو کعبه فضل است و دلش چشمه زمزم

  • محمد تقی بهار :

سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟                      یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟

یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟                      هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست

« مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست             یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست »

لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس                              به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس

پایبند تو ندارد سر دمسازی کس                                  موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس

« به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس                        که به هر حلقهٔ زلف تو گرفتاری هست »

  • همام تبریزی در ستایش سعدی:

همام راسخن دل‌فریب و شیرین است                       ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی

  • سیف‌الدین فرغانی معاصر سعدی، خطاب به وی:

نمی‌دانم که چون باشد به معدن زر فرستادن              به دریا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن

چو بلبل در فراق گل از این اندیشه خاموشم               که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن

حدیث شعر من گفتن کنار طبع چون آبت                    به آتشگاه زرتشت است خاکستر فرستادن

ضمیرت جام جمشید است و در وی نوش جان‌پرور                   برٍ ِاو جرعه‌ای نتوان از این ساغر فرستادن

تو کشورگیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر                      چه خوش باشد چنین لشگر به هر کشور فرستادن

  • دکتر عبدالحسین زرین‌کوب:سعدی معانی لطیف تازه را در عبارات آسان بیان می‌کند و از تعقید و تکلف برکنار می‌ماند.بعید نیست اگر بگوییم این بیت را در وصف خود سروده‌است:

صبر بسیار بباید پدر پیر جهان را                  که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

  • محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی می‌نویسد «اهل ذوق اِعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم».
  • ضیاء موحد دربارهٔ وی می‌نویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری به‌اندازهٔ سعدی مدیون نیست».

زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده‌است، از آنجا که به نظر می‌رسد نوشته‌هایش از طرفی بسیار آسان‌اند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.

  • گارسن دوتاسی: سعدی تنها نویسنده ایرانی است که نزد توده مردم اروپا شهرت دارد
  • باربیه دومنار: در آثار سعدی لطف طبع هوراس، سهولت بیان اوید، قریحهٔ بذله‌گوی رابله و سادگی لافونتن را می‌توان یافت
  • سر ادوین آرنولد: باری دگر همراه من آی، از آن آسمان گرفته،

تا گوش بر نغمهٔ خوش‌آهنگ و سحرآسای سعدی گذاریم،

بلبلی هزاردستان، که، از دل گلستان خویش، به پارسی هر دم نوایی دیگر ساز خواهد کرد...

در نقد سعدی

  • ذبیح الله منصوری:سعدی اشعارش رااز شعرهای سعدیه شاعر یهودی مصر که در شهر معروف «فیوم» سکونت داشته و به زبان عربی شعر می‌گفته و نویسندگی می‌کرده و در سال ۲۷۱ هجری مطابق با ۸۹۳ میلادی متولد شده است، اقتباس کرده است.
  • احمد کسروی: وی سعدی را به خاطر گرایشهای جنسیش "مردک خبیث" و «مرد ناپاك» خوانده است:«عاشقان ادبیات تنها به روانی وشیوایی این سخنان و توانایی[ای] كه شاعر از خود در باز نمودن معنی ها نشان داده می نگرد و آن را می پسندد. ولی ما باید به دورغ بودن آن بنگریم [و] بد آموزی هایی را كه در آن است به دیده گیریم. ما باید به یادآوریم كه سخن برای این گونه هنر نمایی های بیهوده و زیانمند نیست. ما باید همه چیز را از دیده آمیغ ها ببینیم و در ترازوی سود و زیان بسنجیم.»
  • میرزا آقاخان كرمانی: «ابیات عاشقانه سعدی و همام و امثال ایشان بود كه به كلی اخلاق جوانان ایران را فاسد ساخت.»
  • نیما یوشیج: «علاوه بر اشتباهات لغوی، شیخ اجل هیچ گونه تلفیق عبارت خاصی به كار نمی برد. این مطلب خیلی برای شناختن وزن اشخاص اهمیت دارد. مثل اینكه هیچ منظور و معنی تازه نداشته است. مطالب اخلاقی او بیانات سهروردی و غزلیات او شوخی های بارد و عادی است كه همه را در قالب تشبیه و فصاحت ریخته. اما حقیقتهٔ چه چیز است این فصاحت كه جواب به معنی عالی نمی دهد...».
  • اسماعیل خویی: او سعدی را «ناظم» و «از نظر روحیه شاعرانه، آدم متوسطی» می خواند؛ یا حتی از جهت «معنوی، سازشكار، معمولی پذیرنده شرایط زمانی ـ مكانی خود، مرتجع و موعظه گر در معنای كاسبكارانه اش، سعدی به هیچ وجه شاعر و اندیشه مند انسان های والا نیست، بلكه شاعر و اندیشه مند آدم های متوسط و كاسب» است.

آرامگاه

 

سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می‌گذرانده و سپس در همان‌جا دفن شده‌است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحب‌دیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره‌ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ ه.ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می‌شد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، گور سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق می‌شد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ ه-ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. روبه‌روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.

سکه های پانصد ریالی برنزی ایران از سال 1387 خورشیدی به نقش آرامگاه سعدی مزین شده است .

روز سعدی

مرکز سعدی شناسی ایران از سال ۱۳۸۱ روز اول اردیبهشت ماه را روز سعدی اعلام نمود و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ و در اجلاس شاعران جهان در شیراز، نخستین روز اردیبهشت ماه از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی به عنوان روز سعدی نامگذاری شد.

 

نویسنده مطلب: عبدالرضا رضایی

عبدالرضا رضایی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...